جدول جو
جدول جو

معنی فهرست نویسی - جستجوی لغت در جدول جو

فهرست نویسی(فِ رِ نِ)
کار فهرست نویس. نوشتن فهرست. رجوع به فهرسه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فهرست نویسنده. (فرهنگ فارسی معین). آنکه فهرست کتب یا مطالب را تهیه و تدوین کند، مأمور دولت که به نوشتن فهرست اسامی موظف بود. (فرهنگ فارسی معین) : میرزا محمدعلی سررشته دار و فهرست نویس خزانۀ نظام. (مرآهالبلدان)
لغت نامه دهخدا
مامور دولت که به نوشتن اسامی موظف بود: میرزا محمد علی سررشته دار و فهرست نویس خزانه نظام
فرهنگ لغت هوشیار
املا، دیکته
فرهنگ واژه مترادف متضاد